پايان، نقطه آغاز است...
به دلم گويم: غمنامه نوشتن کافيست! بارها شرح بيپايان غربت را زِ نو سر کردهاي. اين نواي تلخ را يک بار نه، صد بار با گوش جان بشنودهاي، طرح غم را سالها در ذهن خود پروردهاي...
ديگر اکنون اين خراب آباد را آبادياي بايد نمود. خانة دل را رواق و منظري بايد گشود،
بايد اما... رو به آن يکتا پريچهره نمود؛ چشم جان را بر جمال دوست بايستي گشود!!
No One
No comments:
Post a Comment