Tuesday, May 24, 2005

I wanna be MYSELF!

آ د مــ ـي را نمي‌شود شكست يا شكست داد.

مي‌تواني مرا غل و زنجير كني؛

مي‌تواني مرا كور كني؛

مي‌تواني دست و پايم را ببُري؛

اما نمي‌تواني شكستم دهي. فكرم را نمي‌تواني از من بگيري.

شايد بتواني حتي از من اعتراف هم بگيري كه "دست از خودم برداشتم"،

اما خودت هم مي‌داني كه دست از خودم بر نداشته‌ام و بر نخواهم داشت.

پس تا مي‌تواني بر من بتاز!

تا از دستت مي‌آيد تيرهاي نارضايتي و فرياد بر من بزن!

تا نفس داري تازيانه‌هاي تلخْ مزة زور و خنده‌دارِ تزويرت را بر اين تنِ آشنا با دردِ من فرود بياور.

مشت بزن!

تف كن!

صدايت را بالا ببر!

دلت را به زيركي‌ات خوش كن؛

به خودت ببال كه آنچه را كه همگان دربارة من مي‌دانند، تو توانسته‌اي با هزار حيله دريابي!

خودت را بفريب كه مرا مي‌شناسي،

كه چيره‌اي بر من،

و گريزي از تو براي من نيست...

اما،

ن‍ م‍ ‍ي‌ت‍ ‍و ا ن‍ ‍ي م‍ ‍ر ا ش‍ك‍ ‍س‍ ‍ت د ه‍ ‍ي !

ن‍ ‍ه ن‍ م‍ ‍ي ت‍ ‍و ا ن‍ ‍ي !

ن‍ م‍ ‍ي ت‍ و ا ن‍ ‍ي !

White Winter Snow

No comments: