Thursday, June 01, 2017


سرگردانی‌های ما از آنجا می‌آیند که تکلیف ما با خودمان معلوم نیست. در درونمان جنگ برپا می‌کنیم و هر بار ناچاریم طرف یکی را بگیریم؛ چون هر دو خودمان هستیم! دائماً در جبهه در رفت و آمدیم و خودمان هم نمی‌دانیم می‌خواهیم سرانجام این نبرد را کدام طرف ببرد؟ از شکست هیچ‌یک خوشحال نمی‌شویم و از رنج ناشی از پایان نبرد فرار می‌کنیم.
این بازی دو سر باخت را خودمان راه انداخته‌ایم. اما نمی‌خواهیم بپذیریم. چون شجاعت را به زندان ترس افکنده و ترس را حاکم کرده‌ایم. ترس همیشه بازی‌هایش بی چون و چرا «دو سر باخت» است. شجاعت همیشه به ما این فرصت را می‌دهد که تا یک قدمی باخت، برد را رقم بزنیم. آنچه در ثانیه‌های پایانی یک مبارزة کشتی می‌تواند رخ بدهد، آنچه در وقت اضافة یک مسابقة فوتبال می‌توان رقم بخورد، نوشته شدن یک برگ جدید در تاریخ است، که برای همیشه تازه و ماندگار است.
شجاعت، روی عملگرای «امید» است. در دقیقه‌ها و ثانیه‌های پایانی، امید و شهامت، یاری‌گر اندیشه و بازوان ما هستند برای برگرداندن ورق، برای همیشه

ترس‌هایت را مخفی نکن. ترس خودش هم از برملا شدن می‌ترسد! رسوایش که کردی، ترکت می‌کند، بازی دو سر باخت در جلوی چشمانت محو می‌شود و سرگردانی‌ات را دیگر نخواهی یافت!

No comments: