از دلم پرسيدم آيا هيچ عاشق گشتهاي؟
يا كه همرنگ شقايق گشتهاي؟
درد تلخ انتظار و ظلمت شبهاي هجران ديدهاي؟
روي، زرد و قد، كمان؛ سرگشته، حيران گشتهاي؟
با خيالش زير باران رفتهاي
سرخوش و تر، مست رؤيا گشتهاي؟
روز و شب فكرت پريشان گشته است
يا كه در چرخ و مدارِ زندگي گم گشتهاي!؟
دل ندايم داد كاين افتان و خيزان بودنم
سر به ديوار قفس كوبيدنم
گر نميداني تو معنايش، بدان:
كاين همه يعني تو عاشق گشتهاي
رنگ گلبرگ شقايق گشتهاي
جمله ذرات تو شيداي اوست
كز ازل عاشق به نامش گشتهاي
هيچكس
No comments:
Post a Comment