Wednesday, February 09, 2005

for Forough

سلام!

بابا دم اين خدا گرم! حسابي به ملت حال داده امسال. باورتون مي‌شه دم خونة ما 60 سانتيمتر برف اومده؟! من تا حالا يادم نمياد كه از اين برف‌ها توي تهرون اومده باشه.

تهران خيلي پاك شده؛ اگر چه زير پوستش چيزايي هست كه هنوز اون رو براي من غيرقابل تحمل مي‌كنه، اما قيافه‌اش خيلي خوب شده...

خبري ازتون نيست؟ قرار نيست فقط بياين بخونين و تشريفتون رو ببرينا!!؟ يه نظري چيزي، آخه بابا مروت هم خوب چيزيه. اما از اين حرفا كه بگذريم، جدي جدي نظراتتون رو بگين. شايد از صدقة سر شما اينجا هم سري توي سرها براي خودش در بياره.

راستي يادم رفت بگم؛ شنبه 24 بهمن سالگرد مرگ فروغ فرخ‌زاده. با يه سري از بر و بچ قرار گذاشتيم بريم ظهيرالدوله، سر مزارش. خوش به حال فروغ كه توي زمستون اومد و توي زمستون هم رفت. خوش به حالش كه زياد نموند...


مرگ من روزي فرا خواهد رسيد

در بهاري روشن از امواج نور

در زمستاني غبار آلود و دور

يا خزاني خالي از فرياد و شور

--

مرگ من روزي فرا خواهد رسيد،

روزي از اين تلخ و شيرين روزها

روز پوچي همچو روزان دگر

سايه‌اي ز امروزها، ديروزها!

--

ديدگانم همچو دالان‌هاي تار

گونه‌هايم همچو مرمرهاي سرد

ناگهان خوابي مرا خواهد ربود

من تهي خواهم شد از فرياد درد

--

مي‌خزند آرام روي دفترم

دستهايم، فارغ از افسون شعر

ياد مي‌آرم كه در دستان من

روزگاري شعله مي‌زد خون شعر

--

خاك مي‌خواند مرا هر دم به خويش

مي‌رسند از ره كه در خاكم نهند

آه شايد عاشقانم نيمه شب

گل به روي گور غمناكم نهند

--

بعد من ناگه به يك سو مي‌روند

پرده‌هاي تيرة دنياي من

چشم‌هاي ناشناسي مي‌خزند

روي كاغذها و دفترهاي من

--

در اتاق كوچكم پا مي‌نهد

بعد من، با ياد من، بيگانه‌اي

در برِ آئينه مي‌ماند به جاي

تار موئي، نقش دستي، شانه‌اي

--

مي‌رهم از خويش و مي‌مانم ز خويش

هر چه بر جا مانده ويران مي‌شود

روح من چون بادبان قايقي

در افق‌ها دور و پنهان مي‌شود

==

مي‌شتابند از پي هم بي‌شكيب

روزها و هفته‌ها و ماه‌ها

چشم تو در انتظار نامه‌اي

خيره مي‌ماند به چشم راه‌ها

==

ليك ديگر پيكر سرد مرا

مي‌فشارد خاك دامنگير خاك!

بي تو، دور از ضربه‌هاي قلب تو

قلب من مي‌پوسد آنجا زير خاك

--

بعدها نام مرا باران و باد

نرم مي‌شويند از رخسار سنگ

گور من گمنام مي‌ماند به راه

فارغ از افسانه‌هاي نام و ننگ


ديگه نبايد چيزي بنويسم، روحش شاد!

White Winter Snow

No comments: