Friday, May 08, 2009

دلم براي فريده و صبا خيلي تنگ شده!

پايان نامه رو دفاع كنم، ميرم تهرون هر طوري شده با هر دوتاشون يه برنامه رديف مي‌كنم با همديگه سه تايي توي خيابون پياده راه بريم.

نه به ياد اون روزها، به خاطر به ياد ماندن همين روزها


4 comments:

فريده said...

آب زنيد راه را. هين که «نگار» ميرسد؟

صبا said...

هورررررررررررررررررررررررررررا!

هر چه ما را لقب دهند said...

همين كارها رو مي‌كنين كه دلم براتون يه ذره ميشه ديگه

nazer said...

chanta chanta!