Thursday, August 25, 2005

So Difficult


سخت است كه آرزوهايت را رفته به باد ببيني و كاري نتواني بكني

كه حتي رؤياهايت را نتواني برگرداني

اميدهايم يكي بعد از ديگري، بر باد مي‌روند و هيچ تلاشي ثمر به دنبالش نيست

همان كه همچنان محكم و استوار ايستاده و كمر خم نكرده:

استيصال و درماندگي...

اشك من رنگ شفق يافت ز بي‌مهري يار

طالعِ بي‌شفقت بين كه در اين كار چه كرد