
سخت است كه آرزوهايت را رفته به باد ببيني و كاري نتواني بكني
كه حتي رؤياهايت را نتواني برگرداني
اميدهايم يكي بعد از ديگري، بر باد ميروند و هيچ تلاشي ثمر به دنبالش نيست
همان كه همچنان محكم و استوار ايستاده و كمر خم نكرده:
استيصال و درماندگي...
اشك من رنگ شفق يافت ز بيمهري يار
طالعِ بيشفقت بين كه در اين كار چه كرد